گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دهم
[سوره المائدة ( 5): آیات 4 تا 5] ....



ص : 60
اشاره
یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ
صفحه 43 از 214
اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ ( 4) الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ
حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ وَ
( لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ ( 5
، ص: 61
[سوره المائدة ( 5): آیه 4] .... ص : 61
اشاره
یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ
( اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ ( 4
ترجمه و شرح .... ص : 61
خداوند متعال در آیه پیش محرّمات را ذکر کرد اکنون به ذکر چیزهاي حلال میپردازد و این آیه جواب پرسش از انواع غذاها از
لحاظ حلیّت و حرمت آنها است که خداوند متعال در این آیه مبارکه میزان کلّی را بیان کرده که بحکم خرد و طبع سالم آنچه
مناسب با ساختمان بدن انسانی و ملایم طبع و گوارا است خوردن آنها را حلال و جایز شمرده است.
و از این سؤال چنین فهمیده میشود که آیه تحریم، مسلمانان را به زحمت انداخته بود و میخواستند پیش از خوردن هر چیز از
حلال بودن آن آسوده دل باشند لذا پرسیدند چه چیز بر آنها حلال و رواست تا پیش از آنکه بآن نزدیک شوند از حلال بودن آن
مطمئن باشند، ، ص: 62
خداوند متعال در این آیه کریمه یک پاسخ کلّی و همه جانبه بآنها داده که قاعده کلّی تمیز میان حلال و حرام را بدست میدهد و
آن این است چیزي که مورد تصرّف قرار میگیرد چیز طیّب و پاکی باشد لذا خوردن همه چیزهاي پاکیزه برایشان روا است و هیچ
چیز پاکیزهاي با این دین برایشان حرام نشده و همه پاکیزهها مثل گذشته برایشان حلال است و هر چیزي که حرام شده بخاطر این
است که فطرت پاك به منش خود یا از جهت حسّی از آنها گریزان است.
اینک میفرماید:
اي رسول گرامی از تو میپرسند که از طعامها و خوردنیها چه چیز بر آنها حلال است بگو هر گونه غذاي گوارا و پاکیزهاي حلال
و جایز است و همچنین صید حیوانات شکاري که از آنچه خداوند بشما تعلیم داده به آنها یاد دادهاید تا طبق آن تعلیمات شکار
کنند بر شما حلال است لذا شکاري را که سگهاي تعلیم یافته یا حیوانات آموخته شما شکار کنند و براي شما نگهدارند تا شما
برسید و از دهان آنها بگیرید میتوانید آنها را بخورید ولی بشرط آنکه وقتی سگ یا آن حیوانی را که براي گرفتن شکار
میفرستید بسم اللّه بگوئید و نیز سگی را که با گفتن بسم اللّه آن را براي گرفتن شکار میفرستید آن را نخورده بشما برساند سپس
تقوي و ترس از حساب خدا را یادآوري نموده میفرماید: از خدا بپرهیزید و تقوي اختیار کنید تا کارهاي حلال و حرام شکار و
خوراکیها را با این محور کلّی که هر مؤمنی در کوچک و بزرگ کارهاي خویش به آن باز میگردد پیوستگی دهد أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 10 ، ص: 63
صفحه 44 از 214
زیرا خداوند حساب تمام اعمال شما را دارد و در روز موعود به سرعت به حساب بندگان رسیدگی میفرماید.
از این آیه استفاده میشود:
شکار به وسیله حیوانات و پرندگان تعلیم یافته با شرایط مندرج در آیه حلال است، ولی شکاري که سگهاي تربیت نشده صید کنند
حلال نیست مگر اینکه پیش از مردن آن بتوانند ذبحش کنند.
و نیز از جمله تعلموهنّ استفاده میشود که باید تعلیم این گونه حیوانات استمرار داشته باشد زیرا فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد
و اگر تعلیم اینگونه حیوانات استمرار نداشته باشد و مانند یک سگ ولگرد حیوانی را بدرّند گوشت آن صید حلال نیست.
، ص: 64
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 64
مردمان را از تو میباشد سؤال کز متاعم چیست ایشان را حلال
گر حلال آمد شما را طیّبات غیر از آنچه باشد از مستخثبات
هست هر چیزي حلال و رایگان تا نکرده شرح استخباث آن
زان که اصل آمد اباحت در طعام جز که سازد شرع چیزي را حرام
همچنین طیّب بود بیمنع و قید آنچه را کلب شکاري کرده صید
یا که عام است ز هر چیزي بسیر کو تواند کرد صید از کلب و طیر
آنچه آموزید ایشان را شکار صیدشان باشد حلال از هر مقام
صید را بهر شما دارد نگاه هم نه زان چیزي خورد بیاشتباه
ور خورد نبود معلم آن دداست آنچه باقی مانده ز او ضارّ و بد است
ور ز حمله سگ بمیرد جانور تا رسد صاحب شکار او را به سر
برده باشد گر که نام کردگار چون فرستد کلب را سوي شکار
آن حلال و پاك بهر مردم است وارد اندر حکم ما ذکّیتم است
میبترسید از خدا کو با شتاب از حلال و از حرام مستش حرام
(4)
، ص: 65
شأن نزول .... ص : 65
سعید بن جبیر گفته: این آیه در باره عدي بن حاتم و زید بن مهلهل که از قبیله طائی بودند نازل گردیده است زیرا این دو نفر به
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله عرض کردند ما قومی هستیم که بوسیله سگ و باز شکاري صید میکنیم و سگان آل درع و آل
حویریۀ گاو و گورخر و کفتار و سوسمار صید میکنند. بعضی از صیدها را ما زنده میگیریم و ذبح میکنیم و بعضی از شکارها
کشته میشوند و نمیتوانیم آنها را ذبح شرعی نمائیم در حالیکه خداوند مردار را حرام کرده لذا براي ما کدامیک حلال است؟
سپس این آیه نازل شد.
صفحه 45 از 214
سلمی از ابو رافع نقل کرده که جبرئیل نزد رسول خدا آمده و اجازه خواست پیامبر بوي اجازه داد سپس عرض کرد یا رسول اللّه ما
وارد خانهاي که در آن سگ باشد نمیشویم ابو رافع گفت پس از آن واقعه پیامبر بمن دستور داد تمام سگهاي مدینه را از بین ببرم
من نیز این کار را کردم و همه سگهاي مدینه را کشتم تا به در خانه زنی رسیدم که سگی داشت او را نکشتم و رها کردم سپس نزد
پیغمبر آمدم و قضیه را خبر دادم بمن دستور داد آن سگ زن را هم بکشم پس از آن مردم پیش پیغمبر اکرم آمدند و عرض کردند
یا رسول اللّه در اینصورت چه چیزي براي ما حلال است پیغمبر ساکت شد سپس این آیه نازل گردید. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 10 ، ص: 66
طبرائی و حاکم و بیهقی و عکرمۀ و محمّد بن کعب القرظی نیز این موضوع را نقل کردهاند.
صاحب جامع البیان از طریق شعبی روایت کرده که عدي بن حاتم الطائی گفت مردي خدمت پیامبر اکرم آمد و از او در باره
صیدي که سگ شکاري بیاورد پرسید سپس این آیه نازل گردید.
صاحب مجمع البیان نوشته پس از نزول این آیه پیغمبر اکرم دستور دادند سگانی که به حال مردم نافع است آنها را نکشند ولی
سگانی که نفعی از آنها عاید نمیشود از بین ببرند.
، ص: 67
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 67
قوله تعالی: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ.
جرح- بر وزن قفل یعنی زخم و جمعش جروح است چنانکه در آیه 45 سوره مائده میفرماید:
وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ یعنی گوش در مقابل گوش دندان در مقابل دندان و زخمها قصاص شوندهاند و از
این ماده است:
جارحه یعنی عضوي از بدن و جمعش جوارح است چنانکه در آیه مورد بحث مذکور شد.
اجتراح- یعنی عمل گناه انجام دادن بنظر راغب اجتراح کسب گناه است.
ولی اقرب الموارد نوشته اجتراح یعنی اکتساب و اغلب در جرائم بکار برده میشود چنانکه در آیه 21 سوره جاثیه میفرماید:
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ
: یعنی آیا گمان کنند آنها که گناهان را انجام دهند.
، لکن در بعضی جاها بجاي اجترح اکتسب آمده است چنانکه در آیه 11 سوره نور میفرماید: أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 10
ص: 68
لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ.
قاموس قرآن در ذیل این آیه مینویسد:
احتمال هست علت استعمال اجتراح در سیئات آن باشد که گناهان در وجود انسان و جهان اثر بد میگذارد و گنهکار بوجود خود و
روح خود و بدنیا زخم میزند و شاید گناهان او در حسنات وي زخم تولید کند.
، ص: 69
[سوره المائدة ( 5): آیه 5] .... ص : 69
صفحه 46 از 214
اشاره
الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ الَّذِینَ
أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِ نِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ وَ لا مُتَّخِ ذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ
( فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ ( 5
ترجمه و شرح .... ص : 69
خداوند متعال در این آیه میفرماید که اسلام تنها به این کفایت نمیکند که اهل کتاب را باعتقاد خویش رها کرده باشد تا هر وقت
بخواهند به دین اسلام در آیند و در جامعه اسلامی دور افتاده و فراموش شده بمانند بلکه آنان را در اجتماع شرکت میدهند و مردم
را بدوستی و آمیزش با ایشان دعوت میکند، طعام مسلمانان را برایشان ، ص: 70
حلال میشمارد تا دید و بازدید و مهمانی و آمیزش اجتماعی به روانی صورت پذیر گردد و همچنین زنان عفیفه و پاکدامن آنها را
براي مسلمانان پاك میشمارد و نام چنین زنان پاکدامن را با نام زنان پاکدامن مسلمانان نزدیک یکدیگر میآورد و این خود
گذشت خاصی است که غیر از اسلام دین دیگري چنین نمیکند تا مسلمانها و اهل دیانتهاي آسمانی دیگر از یکدیگر دور نمانند
لذا در این آیه شریفه از حلیت غذاهاي پاکیزه و ملایم طبع بحلیت مواد خواربار از آنها خریداري کنند و بخورند و یا محصول مواد
خوارباري که مسلمانان بدست آورده به بیگانگان بفروشند و آنها بخورند بهر حال بحکم خرد مواد خواربار براي عموم بشر از
جمله غذاهاي پاکیزه و مناسب ساختمان بدن انسانی است و حکم بحلیت آنها و اینکه تفاوت میان مسلمانان و بیگانه نیست خود
شاهد آن است که مراد آیه ارشاد و رهبري بحکم خرد است به این که نهی که در آیات بسیاري از قرآن کریم وارد شده فقط در
باره معاشرت و همنشینی با بیگانگان است که مسلمانان همواره از آنها در حذر باشند و تدبیر زندگی خود را بآنها واگذار ننمایند و
در امور شخصی و اجتماعی آنها را بهیچ وجه دخالت ندهند ولی این موضوع ارتباطی بداد و ستد و معاملات و خرید و فروش کالا
و خواربار و یا خوردن آنها ندارد. ضمنا کلمه طعام در لغت و همچنین در آیات قرآنی بغذاي مطبوع و پخته و آماده شده بکار نرفته
است جز با قرینه لفظی که از مشتقات کلمه طعام غذاي پخته و غذاي آماده منظور گردیده است.
چنانکه در آیه 45 سوره احزاب میفرماید: ، ص: 71
فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا: یعنی اگر در خانه پیغمبر اکرم غذا صرف نمودید برخیزید و مجلس را ترك نمائید از این رو از حکم حلیت در
باره طعام اهل کتاب نمیتوان استفاده نمود که هر گونه غذاي پخته شدهئی را که بیگانگان ترتیب داده و آماده نمودهاند شامل
میشود و نمیتوان آن را حلال و پاکیزه شمرد و آن غذا را صرف نمود تا چه رسد به غذاي آمادهائی که در آن گوشت و یا پیه یا
جزئی از مواد حیوانی بکار رفته است زیرا در باره ذبیحه و کشتار بت پرستان و بیگانگان در آیات بسیاري حکم به مردار بودن و
بحرمت آن تصریح شده است لکن بیشتر دانشمندان اهل سنت و عده قلیلی از دانشمندان شیعه معتقدند که آیه مزبور به هر نوع
طعامی را شامل میشود خواه گوشت حیوانی باشد که بدست خود آنها ذبح شده و یا غیر آن ولی در روایات متعددي وارد شده که
منظور از طعام در این آیه غیر از ذبیحههاي اهل کتاب است اینک میفرماید:
امروز که اسلام طلوع کرده و خداوند پیغمبر خاتم را فرستاده هر چیزي که پاکیزه باشد و طبع از آن متنفر نباشد و جزو خبائث
بشمار نرود و طیب محسوب گردد براي شما حلال است مگر اینکه کتاب و سنت صریحا بحرمت آنها دستور داده باشند و
خوردنیهاي صاحب کتاب یعنی یهود و نصاري مانند گندم و جو و انار و سیب براي شما حلال میباشد و طعام و خوردنیهاي شما هم
صفحه 47 از 214
براي آنها حلال است و زنهاي پاکدامن یعنی زنان پاکدامن و عفیف از مؤمنههاي مسلمانان و زنهاي عفیف آزاد کسانیکه پیش از
شما صاحب کتاب آسمانی بودهاند و در صورتی که مزد آنها یعنی صداق و مهریه آنها را بپردازند أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 10 ، ص: 72
بر شما حلال است که به نکاح خود در آورده و با آنان ازدواج کنید و این هم بستري بشرط آن است که ازدواج بعقد شرعی باشد
و بصورت زنا نباشد یا بطریق رفیق بازي زنان فاسق یا مصاحبی براي خود در خفا اختیار میکنند نباشد و هر کس کافر بایمان شود
یعنی اقرار بوحدانیت حق و تصدیق به رسالت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم او نکند و منکر باشد عمل او حبط و باطل خواهد
بود و ثوابی نخواهد داشت و او در آخرت در شمار زیانکاران میباشد و در تجارتی که در این علم داشته سودي در آن عالم نخواهد
داشت زیرا بهشت را از دست داده و دوزخ را گرفته است.
از این آیه استفاده میشود: تزویج زنان صالحه و عفیفه اهل کتاب جایز است و حتما باید مهریه زنان را ادا کرد و گر نه عملش در
حکم زناکاران میباشد و نیز شخص باید از زنا پرهیز نموده و در خفا براي خود دوست و رفیق نگیرد در غیر اینصورت اعمال
خیرش هم باطل میشود.
(5)
، ص: 73
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 73
بر شما امروز حل شد طیبات هر طعام پاك یعنی یاثقات
هم طعام صاحبان نامهها بر شما باشد به هر حالی روا
هم بود جایز که بر اهل کتاب از طعام خود دهد اندر نصاب
نیست با اهل کتاب اعنی حرام گر بدل سازید چیزي از طعام
اندر این باب است افزون گفتگو از کتاب فقه اگر خواهی بجو
مذهب جعفر در این باب اي غلام غله را دانند گردانی طعام
با هر آن چیزي که هست از جامدات نی ذبیحه یا طبیخ و مایعات
هم حلال آمد زنان پارسا بنده یا آزاد از بهر شما
وانزمان کاهل کتاب و اهل کیش از شما میبودهاند ایشان بپیش
یعنی آن نسوان که در حصن حدود محصناتند از نصاري و یهود
بهر خود دانند گر ایشان حلال ور کنند اعراض دور است از مقال
اندرین هم هست افزون اختلاف نسخ داند جعفر آن را بیخلاف
ذکر قول مختلف در هر مقام نیست لازم کافی است اصل کلام
بر شما باشند این نسوان حلال گر بدهید اجرشان بیقیل و قال
دادن اجر التزام است آن بمهر نی که گر ندهی حرام است آن بقهر
باید آن باشد بعفّت در نکاح نی به پنهانی و اخدان و سفاح
شرح آن بگذشت در سوره نساء باز بنگر هوشت ار باشد رسا
صفحه 48 از 214
ور که با ایمان شود کافر کسی بر حلال و بر حرام حق بسی
، ص: 74
پس یقین باطل شود اعمال او منقلب گردد به زشتی نام او
او زیانکار است اندر آخرت بی نصیب و نا امید از مغفرت
(5)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 74
قوله تعالی: وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ.
خدن بر وزن جبر یعنی رفیق و به مذکّر و مؤنّث هر دو اطلاق میشود و جمعش اخدان است.
راغب گفته خدن به معنی رفیق است، ولی اغلب در کسی استعمال میشود که از روي شهوت رفیق میشود چنانکه در آیه 25
سوره نساء میفرماید:
وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ.
یعنی اجرت آنها را بطور متعارف بدهید در حالی که عفیفاند و زناکار و رفیقگیر نیستند.
مقصود زنانی هستند که براي خود رفیقی اتّخاذ کرده و با او زنا میکردند لکن برخی از لغویّین معتقدند که مراد از سفاح زناي
آشکار و از اتخاذ رفیق زناي مخفی است.
صاحب قاموس قرآن مینویسد: چون سفاح با اتخاذ خدن ، ص: 75
مقابل است این قول قریب بنظر میرسد.
صاحب مجمع البیان از ابن عبّاس نقل کرده که عدّهاي از اهل جاهلیّت زناي آشکار را حرام میدانستند ولی زناي سرّي را جایز
میشمردند، لذا خداوند متعال از هر دو نهی کردند.
کلمه اخدان دو بار در قرآن مجید آمده است یکی در آیه 25 سوره نساء که در باره زنان است و دیگري در آیه 5 سوره مائده که
در باره مردان رفیقهگیر میباشد.
و از این مادّه است خدین بر وزن امیر یعنی رفیق چنانکه در خطبه 124 نهج البلاغۀ در باره بعضی از آشنایان میفرماید:
فشرّ خدین و الامّ خلیل: یعنی بدترین رفیق و پستترین دوست است.
، ص: 76
توضیحات .... ص : 76
قوله تعالی: یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ:
خداوند متعال نیازهاي هر یک از انواع بیشمار موجودات طبیعی را به وسیله عوامل طبیعی بر آورده و آنها را به سوي کمال مناسب
سوق میدهد و هیچوقت قوانین الهی موجود پاکیزهاي را که طبعا براي استفاده و انتفاع بشر آفریده شده تحریم نمیکند و دستگاه
تشریع در همه جا هم آهنگ دستگاه تکوین است و انسان که حیات و زندگی وي بر اساس تعقّل و تفکّر است بکمک نیروي عاقله
او را به سوي کمال رهبري میکند و به مقاصدش میرساند، زیرا علم و احاطه بشر به موجودات و پدیدهها عبارت از علم نظري و
فکر است که خداوند متعال بطور استمداد در فطرت و ضمیره بشر نهاده که در اثر تماس و برخورد با موجودات جهان با نیروي فکر
صفحه 49 از 214
به آثار فیزیکی و خواصّ شیمیائی آنها پی برده و به معلومات و دانستنیهاي خویش بیفزاید و براي مقاصد خود بکار به بندد و علم
نظري به کلیّات و احاطه بشر بر آثار و خواصّ نهفته موجودات از جمله وسائل رهبري و هدایت بشر بسوي کمال است، پس هر چه
را که به وسیله نیروي فکر از آثار و خواص موجودات استفاده کند و حقایقی را بفهمد او را بدین أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 10 ، ص: 77
وسیله تعلیم و رهبري فرموده است.
علّت اینکه پرسیدند چه چیز برایشان رواست این بود که مسلمانان آن دوره نسبت به همه چیزهاي دوران جاهلیّت جانب احتیاط را
نگاه میداشتند و از ادامه به کارهاي جاهلیّت از ترس آنکه اسلام آنها را حرام کرده باشد دامن فرو میچیدند و این خود نشانه و اثر
ژرفی است که عقیده تازه در جانهاي آن مردم بر جاي گذاشته بود لذا خداوند متعال در این آیه شریفه به ایشان جواب داده که
همه چیزهاي پاکیزه بر شما رواست تا بفهمند هیچ چیز پاکیزهیی با این دین برایشان حرام نشده و کسی را از آن منع نکردهاند همه
پاکیزهها مثل گذشته برایشان حلال است و تنها از پلیديها منع شده است.
و حقیقت این است که هر چه حرام شده چیزي است که فطرت پاك به منش خود یا از جهت حسی گریزان است مانند مردار و
خون و گوشت خوك یا انگیزه بیزاري ضمیر پاك و سلیم است مانند جانوري که بر جز نام خدا سرش را بهبرند یا آنچه بر بتان
ذبح شود یا از راه فال زدن با پیکان به دست آید ....
و در این آیه مبارکه آنچه را که سگ یا باز شکاري آموخته شکار کند حلال شمرده است و شرط کرده است که این جانوران
شکار کننده بایستی چنان باشند که شکار را براي صاحب خود و به فرمان او بگیرند نه براي خود و نشانه این آن است که هنگام
شکار کردن چیزي از آن را نخورد و اگر صاحب آن دور شود و گرسنه بماند به آن نزدیک نشود اگر شکار را براي خود گرفته
باشد خوردن آن ، ص: 78
حرام است و باید آن را براي همان جانوري که شکار کرده بگذارند ضمنا دستور میدهد موقعی که سگ یا پرنده شکاري را رها
میکنند نام خدا را بهبرند تا شکاري که به دست میآید حلال باشد.
قوله تعالی: وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ.
در کلمه طعام میان مفسّرین و فقهاي اسلام اختلاف است اکثر فقهاء و مفسّرین و همچنین عدّهاي از فقهاي امامیّه باستناد احادیث
مرویّۀ از ابن عبّاس و عکرمه و سعید بن مسیّب و شعبی و عطا و قتاده هستند که معتقدند مقصود از طعام در این آیه شریفه ذبایح
اهل کتاب است و خوردن ذبیحههاي نصاري بنی تغلب را اجازه دادهاند و گفته اند ذبیحه هر کتابی که متّکی به کتاب توراة و
انجیل هستند اعمّ از کتاب اصلی و کسانی که داخل آنها شده و بعدا متدیّن به دین آنها شده باشند جایز است.
لکن باعتقاد برخی مقصود از اهل کتاب فقط کسانی هستند که تورات و انجیل بر آنها نازل شده و فرزندان و نسل آنها را فرا
میگیرد و شامل کسانی که از سایر امم داخل آنها شده و دین آنها را پذیرفتهاند نیست و ذبایح آنها حلال نمیباشد و لذا ذبایح بنی
تغلب از نصاري را حرام دانستهاند و در این قول متّکی به گفته سعید بن جبیر و حدیث امیر المؤمنین علیه السّلام شدهاند و به قولی
مراد از طعام اهل کتاب ذبایح و سایر خوراکیهاي آنان میباشد که طبري و جبائی و بلخی و سایرین هم بر این قول میباشند و به
قولی که مروي از امام جعفر صادق علیه السّلام است مراد از طعام مختصّ به حبوبات و ذبایحی است که محتاج به أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 10 ، ص: 79
تزکیه نباشد و جماعتی از زیدیّه هم بر این قولند ولی ذبایح آنها را حلال نمیدانند.
و همچنین مراد از المحصنات من المؤمنات: بنا به گفته بعضی از مفسّرین اعم از آزاد و کنیز است و بقول برخی مراد از محصنات
حرائر یعنی زنهاي آزاد است و ابو علی هم این قول را اختیار نموده است و بنا بر این قول تزویج کنیزان با وجود دسترسی به زنان
صفحه 50 از 214
آزاد مباح نمیباشد.
قوله تعالی: الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ.
در اینکه مراد از جمله مذکوره در این آیه مبارکه چیست بین مفسّرین اختلاف است عدّهاي معتقدند که مراد از محصنات عفائف
یعنی زنان پاکدامن آنهاست خواه آزاد باشند یا کنیز، کافر حربی باشند یا ذمّی و برخی از مفسّرین گفتهاند: مقصود از محصنات
حرائر یعنی زنان آزاد است خواه کافر ذمّی باشد یا حربی لکن امامیّه را عقیده بر این است که عقد نکاح دائم زنان اهل کتاب جایز
نیست چنانکه میفرماید:
وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ.
و همچنین میفرماید: وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ و آیه مزبور را چنین تأویل نمودهاند که مراد از الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ
زنانی از اهل کتابند که مسلمان شده باشند و مراد از الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ زنانی هستند که در اصل مؤمنه بوده و باسلام متولّد
شده باشند. ، ص: 80
این آیه براي آن نازل شده است که مردمی بسیار از عقد زنان کافرهاي که مسلمان میشدند خودداري میکردند، و خداوند این
آیه را براي رفع محظور آنها نازل فرمودند که در عقد آنها حرجی نداشته باشند و لذا جداگانه به ذکر آنها پرداخت و نیز بناي
امامیّه بر این است که بنا به خبر ابی الجارود از امام محمّد باقر علیه السّلام این آیه مخصوص به نکاح متعه و ملک یمین یعنی کنیز
است و ما وطی آن دو را از اهل کتاب به دو طریق مزبور جایز میشماریم و امّا در معنی سفاح و خدن گفتهاند: زنا را در صورتی
که بطور تجاهر و علنی باشد سفاح گویند لذا فرمودند: مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ و اگر بطور سرّي و مستور باشد و زنان در خفا رفیقی
براي خود بگیرند آنها را متّخذي اخدان میگویند، زیرا خدن به معنی رفیق و صدیق میباشد.
، ص: 81
روایات .... ص : 81
1) کافی از ابی بکر حضرمی روایت کرده که گفت از امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدم شکاري که با حیوانات از قبیل )
مرغهاي شکاري و فیل و امثال آن صید شود چگونه است؟ فرمود: این قبیل شکار را نخورید حلال نیست مگر آنکه زنده بوده و
آنها را تزکیه کنید، مجددا عرض کردم اگر به وسیله سگ شکار شود چطور است، فرمود:
صیدي که به وسیله سگ تربیت شده به دست بیاید حلال است، زیرا خداوند میفرماید:
وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ.
2) سیف بن عمیره از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند هر درّندهاي شکار را براي خود میگیرد )
مگر سگ تربیت شده که آن را براي صاحبش نگاه میدارد و فرمود چون خواستید سگ را به دنبال شکار بفرستید نام خدا را ذکر
کنید که بدین وسیله تزکیه شکار به نام خدا تحقّق پذیرد.
3) تفسیر عیاشی از ابو عبیده نقل کرده که از امام جعفر صادق علیه السّلام در باره مردي که سگ تعلیم یافتهاي را رها کرده و در )
آن هنگام بسم اللّه هم گفته است پرسیدم فرمود از آنچه سگ برایش میگیرد بخورد گر چه هنگامی برسد که سگ او را کشته
، باشد و اگر سگ تعلیم نیافتهاي هم با او شرکت کرده بوده از آن مخور عرض کردم قوش و أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 10
ص: 82
عقاب و باز چطور فرمودند اگر خود به ذبح و کشتنش موفّق شدي بخور و اگر نرسیدي مخور، عرض کردم یوز چون سگ نیست؟
فرمودند جز سگ چیز دیگري تعلیم نمییابد.
صفحه 51 از 214
4) عیاشی از ابو بصیر در ذیل آیه: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَ وارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ .... نقل کرده که امام جعفر صادق علیه السّلام )
فرمودند مانعی ندارد از آنچه سگ گرفته و خودش از آن نخورده بخوري ولی اگر پیش از آنکه برسی سگ از آن بخورد تو
مخور.
5) کافی از جمیل روایت کرده که گفت حضور امام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم شخص سگ شکاري را براي شکار )
میفرستد و حیوانی را زنده صید نموده میآورد ولی صاحب سگ کارد و وسیله ذبح را ندارد آیا میتواند بگذارد تا سگ صید را
بکشد فرمودند عیب ندارد و آیه را تلاوت فرمودند ( 6) کافی از حلبی روایت کرده که گفت از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال
کردم اگر شخص با شمشیر و یا نیزه و تیر حیوانی را میزند و میکشد و هنگام زدن نام خدا را هم بزبان جاري میکند خوردن
گوشت آن حیوان حلال است؟ فرمودند بلی حلال است ( 7) قرب الاسناد از علی بن جعفر علیه السّلام روایت کرده که وي گفتند
از برادرم حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام پرسیدم اگر کسی آهو یا الاغ وحشی را بضرب شمشیر دو نیمه کرد و کشت
میتواند گوشت آن را بخورد؟ فرمودند اگر موقع زدن نام خدا را بزبان جاري کرده باشد حلال است ( 8) کافی بسندي از امام جعفر
صادق علیه السّلام روایت کرده ، ص: 83
که راوي از حکم شکار باز و صقر و فهد و سگ سؤال کرد فرمود گوشت آنها مردار و حرام است جز آنچه را که با شرایط ذبح
نمائی جز شکاري که سگ تربیت شده آن را بگیرد راوي میگوید گفتم گر چه آن را کشته باشد فرمود بلی حلال است زیرا آیه
میفرماید:
وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَ وارِحِ مُکَلِّبِینَ و نیز فرمود هر یک از درندگان شکار را براي طعمه خود میگیرند جز سگ شکاري که براي
صاحبش میگیرد و آن میدرد و هنگامیکه سگ را رها میکنی نام پروردگار را بگو.
9) تفسیر عیاش از هشام بن سالم از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت در باره قول پروردگار که میفرماید: و )
طعامهم أُحِلَّ لَکُمُ فرمودند مراد از طعام عدس و سایر حبوب اهل کتاب است ( 10 ) تفسیر قمی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
روایت کرده که فرمودند:
ازدواج اهل کتاب در صورتی صحیح است که جزیه بدهند و گر نه جایز نیست ( 11 ) در کتاب کافی و تهذیب از امام محمد باقر
علیه السّلام روایتی نقل کرده که آنحضرت فرمودند: تنها ازدواج زنان ساده لوح اهل کتاب جایز است ( 12 ) در تهذیب از امام جعفر
صادق علیه السّلام نقل کرده که فرمودند:
مانعی ندارد که مرد با اینکه زن آزادي دارد از یهودي و مسیحی تمتع بهبرد.
13 ) در کتاب فقیه از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نمود که از آنحضرت سؤال شد آیا شخص مسلمان میتواند با زن نصرانی )
و ، ص: 84
یا یهودي ازدواج کند حضرت فرمود اگر همسر مسلمان دارد ازدواج با زن یهودي و یا نصرانی براي چیست عرض کرد باو عشق
میورزد فرمود اگر تزویج نمود او را منع کرد از آشامیدن شراب و خوردن گوشت خوك ولی بداند که در باره رعایت وظیفه دینی
خود در مشقت خواهد افتاد ( 14 ) در کتاب فقیه از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که از آنحضرت سؤال کردند آیا
( شخص مسلمان میتواند با زن مجولی ازدواج کند فرمودند نه ولی با کنیزك مجوسی باکی نیست که فرزندي از او نیاورد ( 15
کافی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند: من دوست ندارم که شخص مسلمان با زن
یهودیه و یا نصرانیه ازدواج کند زیرا بیم آن هست که فرزند او یهودي و یا نصرانی گردد.
16 ) تفسیر عیاشی از مسعدة بن صدقه روایت نموده که وي گفته از امام محمد باقر علیه السّلام از تفسیر آیه: وَ الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ )
الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ پرسیدم فرمودند حکم آن با آیه 18 سوره ممتحنه منسوخ شده است که میفرماید:
صفحه 52 از 214
وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ.
مرحوم علامه طباطبائی در ذیل این روایت نوشته است ظاهر آن است مراد از نسخ در این روایت خصوص تخصیص است یعنی
حکم جواز در این آیه بعقد انقطاع اختصاص یافته است زیرا سوره ممتحنه قبل از فتح مکه نازل شده در صورتی که زمان باید بعد
از ، ص: 85
منسوخ باشد علاوه بر این طبق روایات اهل بیت علیهم السلام احکام سوره مائده هرگز منسوخ نشده است.
17 ) کافی از زراره روایت کرده که گفت از معنی آیه: )
وَ الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ سؤال کرد فرمود این آیه ناسخ آیه وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ و آیه وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ
حَتَّی یُؤْمِنَّ میباشد خداوند نکاح اهل کتاب را آیهاي که در سوره بقره است حرام نموده بود و بموجب آیه سوره مائده حلال شد
18 ) کافی بسند خود از حسن بن جهم روایت کرده گفت امام رضا علیه السّلام بمن فرمود اي ابا محمد چه میگوئی در حق مردي )
که با بانوئی نصرانی تزویج کند در حالیکه عیال مسلمانی هم دارد عرض کردم فدایت شوم در حضور شما امام واجب الاطاعۀ چه
بگویم فرمود هر چه میدانی بگو تا حقیقت امر را بفهمی عرض کردم ازدواج بانوي نصرانی جایز نیست فرمود بچه دلیل گفتم
بموجب آیه:
وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ فرمود چه میگوئی در باره آیه و الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ عرض کردم این آیه ناسخ
آیه قبل میباشد تبسّمی فرمود و گفت بلی.
19 ) عیاشی از ابی جمیله روایت کرده گفت از حضرت موسی بن جعفر سؤال کردم مراد از محصنات اهل کتاب چه کسانی میباشد )
و معنی احسان چیست فرمود بانوان با عصمت و عفت از اهل کتاب مراد است.
20 ) در تفسیر عیاشی در معنی آیه وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ بسندي از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که )
راوي گفت ، ص: 86
شنیدم که آن حضرت میفرمود کمترین وسیلهئی که مسلمان از دین خارج شود آن است که بگوید علی بر خلاف حق است و بآن
( اصرار داشته باشد و در باره مفاد آیه وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فرمود کسی چنین است که بآنچه پروردگار امر فرموده عمل نکند ( 21
تفسیر قمی روایت کرده که حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام در تفسیر آیه وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ فرمودند: شخص
مسلمانی است که از بت پرستان پیروي میکند.
22 ) تفسیر عیاشی از عبید بن زراره روایت کرده که وي گفت از امام جعفر صادق علیه السّلام از تفسیر آیه وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ )
سؤال کردم فرمود مخالفت با وظیفه واجب آن است که مثلا نماز را بدون عذر با وجود صحت و سلامت ترك کند.
23 ) در کتاب بصائر از ابو حمزه نقل کرده وي گفت از امام محمد باقر علیه السّلام از معنی وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ )
سؤال کردم فرمودند تفسیر این آیه از نظر باطن قرآن کسی است که بولایت علی علیه السّلام کفر ورزد.
علی علیه السّلام همان ایمان است.
، ص: 87
تجزیه و ترکیب .... ص : 87
قوله: یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ.
کلمه ماذا استفهامی است که در محلّ رفع میباشد و تقدیرش چنین است:
اي شیء احلّ لهم و کلمه احلّ صله ذا است و ممکن است ماذا یک اسم و مبتداء و خبرش احلّ میباشد و کلمه وَ ما عَلَّمْتُمْ بحذف
صفحه 53 از 214
مضاف و به این صورت است:
و صید الّذي علمتم من الجوارح و کلمه مکلّبین حال است براي ضمیر علّمتم و کلمه تعلموهنّ حال است از مکلّبین و در ممّا امسکن
بقول برخی از مفسّرین کلمه من زایده است و بقولی من براي تبعیض است و کلمه مکلّبین حال است براي کلمه علّمتم و
المحصنات عطف است براي کلمه طیّبات و کلمه محصنین حال است براي کلمه آتیتموهنّ.